سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 35382
کل یادداشتها ها : 127
خبر مایه


< 1 2 3 4 >

خدایا.........

خواستم بگویم تنهایم

اما نگاهت.........لبخندت.....

مرا شرمگین کرد

چه کسی بهتر از تو!!!


  

به دنبال ِ همراه ِ "اوّل" نیستم !

این روزها اول ِ راه ، همه همراهند....

باید به دنبال ِ همراه ِ "آخر" گشت ...


  

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را  

حالا که دری هست مرا بال و پری نیست

حالا که مقدر شده آرام بگیرم

سیلاب مرا برده و از من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانند
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست . . .

  

با هم رفتیم اطراف سبزوار، گشت زنی توی یک دهِ کوچک. آنجا بود که چشم مان افتاد به یک پیرزن کشاورز. با مختصری آب و ملک و گوسفند، صبح تا شب آبیاری و وجین و چرای گوسفندها کارش بود. شوهرش مرده بود و زن، دست تنها، چند تا پسر و دختر را فرستاده بود سر زندگی شان.

 اول علی(دکتر علی شریعتی) سر صحبت را با پیر زن باز کرد و همه‌ی این حرف‌ها را از زبانش کشید؛ بعد رو کرد به ما  و با اشتیاق و سرخوشی گفت: «زن روز اینه نه اون قرطی‌ها و عروسک‌ها و دختر و زنای بی‌کاره که به اسم زن روز قالبمون می‌کنن.»



  

تردیدها به ماخیانت می کنند تا به آنچه لیاقتش را داریم نرسیم . . .
(شکسپیر)


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ