سمت
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
  • پیوندها
    • صفحه اول
    • پیام رسان
    • پارسی بلاگ
    • اوقات شرعی
    • پست الکترونیک
  • عناوین یادداشتهای
    • سبزوار-ارد
    • اعیاد...
    • نوروز 95-...
    • روستای...
    • بشر و...
    • مثل ابر
    • عناوین یادداشتها[126]
  • بایگانی
    • دی 92[7]
    • بهمن 92[19]
    • اسفند 92[25]
    • فروردین 93[18]
    • اردیبهشت 93[8]
    • خرداد 93[21]
    • تیر 93[6]
    • مرداد 93[3]
    • آبان 93[6]
    • بهمن 93[6]
    • ویرایش
  • پیوند دوستان
    • یه دختره تنها
    • .:مطالب...
    • دُرُخــــــــــ
    • زیباترین اشعار...
    • ****شهرستان ...
    • غزلیات محسن...
    • پایتخت دلها
    • ویرایش
مدیر وبلاگ
 
سمت
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 43
کل بازدید : 37969
کل یادداشتها ها : 127
خبر مایه


کجایی آقا؟
سید مجتبی تاجور

آسمان غرق خیال است، کجایی آقا؟

اولین جمعه سال است، کجایی آقا؟

یک نفس عاشق اگر بود زمین می فهمید

عاشقی بی تو محال است، کجایی آقا؟

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید
مثل ابر   




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ